سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندیدن مانع به زیادت رسیدن است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 
سوادکوه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :0
کل بازدید :1085
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/9/14
1:24 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
pejmandarvishi[0]

خبر مایه
عناوین یادداشتهای وبلاگ
سوادکوه 2 سوادکوه عناوین یادداشتها[2]

شروین و شلفین

عرب در کتب خود در دوره اسلامی خلفا، سوادکوه را شروین و شلفین نگاشته است، که

مرحوم اعتمادالسلطنه مورخ دوره ناصری کتابی در جغرافی و تاریخ سوادکوه نگاشته و

اسم آن را ( التدوین فی شرح جبال شروین ) گذاشته است، و در سنه هزار وسیصد و

یازده تألیف کرد و به حلیه طبع رسانده است.

شروین نام شخصی است که در این نواحی سلطنت و حکومت داشته، لذا آن قوم، این

کوهستان را منسوب و مضاف به این اسم کرده جبال شروین در کتب خود نوشته اند.


90/6/16::: 5:36 ع
نظر()
  
  

 

سوادکوه

سواد کوه که اسم [ قدیم ] آن شروین است، مختصری از دهات و منازل آن در این کتاب

نگاشته شد. هر کس تحقیق زیادتر خواهد، رجوع به کتاب تدوین فی شرح جبال شروین

نماید. اگر چه در آن کتاب هم ناقص نوشته شده است.

و من مجا ل نکردم که از امیرمؤید جزء جمع سوادکوه را گرفته، تمام دیهات [ = دیه

هات، دهات ] و مزارع آنجا را تتبع و استقراء نمایم. همین قدر معلوم باشد که الکای

» سوادکوه به اسم یکی از جبال مشهور آنجا موسوم شده و آن کوه در جنوب شرقی قصبه

می « با تاء منقوطه » ( از بلوک (وَلُوپی ) واقع شده و اهالی آن کوه را ( سوات « چرا ت

گویند.

در سوابق ایام هم محمد بن اسفندیار معاصر رستم اردشیر، که دبیری نحریر بوده و

تاریخی برای طبرستان نگاشته، در شرح مخالفت اصفهبد مازیار ابن اصفهبد ونداد هرمز

را « سوات » با خلیفه، سوات کوه را با تاء منقوطه نوشته است. گاهی در اسم این مکان

می نگاشتند و قدیم تر [ ین « کوه » بدون « سوات » اضافه می کردند و گاهی « کوه » به

] اسمی که این مکان داشته ( فرشواد ) و ( فرشوات ) یعنی کوه و دشت بوده است و این

لفظ جز در مسکوکات ملوک گبران و بعضی از تواریخ عتیقه در جایی دیده نشده است که

به خط پهلوی و

زبان بومی اهالی ضرب شده است و قدری از آن سکه ها در نزد مرحوم اعتمادالسلطنه

مورخ دوره ناصری دیده شد که پس از مردن او در سنه هزار و سیصد و سیزده هجری،

ناصرالدین شاه خواجه ای به اندرون او فرستاد، تمام سکه های مختلفه قدیمه او را بردند و

در خزانه دولتی ضبط کردند.

نمی دانم آن سکه ها در خزانه موجود است، یا مثل سایر نفایس و کتب عالیه، بعد از وفات

مظفرالدین شاه نوکرهای او ازمیان بردند و به فرنگیان فروختند؟